گردش ای چرخ به کامم کردی قرعه بخت به نامم کردی
آهویی را که رمیدی از من خواندی افسونی و رامم کردی
تو هما اوج نشینی ز چه روی آشیان بر لب بامم کردی
غیر دشنام به آیین تو نیست سهو کردی که سلامم کردی
دیر جوشی تو جان من سوخت پخته ای باز که خامم کردی